اگر گفتههای مورخان باستانی را بپذیریم در چنین روزهایی، حوالی ۱۰ تا ۱۲ اوت سال ۳۰ پیش از میلاد، مشهورترین ملکه دنیای باستان جان خودش را با زهر مار گرفت.
۲۰۵۱ سال پس از مرگ، در مورد کلئوپاترا، ملکه افسانهای مصر که گفته میشود در این روزها درگذشت، دو باور گسترده وجود دارد. اول اینکه او زیبا بود و دوم اینکه او با چسباندن یک مار سمی به سینهاش با مرگ روبرو شد. البته هیچیک از این دو افسانه لزوماً حقیقت ندارد.
خوانش جدید از تاریخ به دور از جنسیت زدگی به مورخان معاصر این امکان را داد که شخصیت این ملکه قدرتمند را به دور از کلیشههای رایج داستانهای عاشقانه و یا سینمای هالیوودی ببینند. واقعیت زندگی زنی که نهتنها خودش یکی از قدرتمندترین فرمانروایان جهان در آن زمان بود، بلکه ترتیبی داد تا دو نفر از بانفوذترین و مقتدرترین حاکمان آن زمان را متحد خود کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پلوتارک، نویسنده باستانی، درباره ظاهر ملکه مرموز باستانی نوشته که زیبایی کلئوپاترا «بهطورکلی بینظیر نیست» و در عوض این صدای شیرین و ملیح و «جذابیت غیرقابل مقاومت» او بود که او را بسیار وسوسهبرانگیز میکرد.
آنچه منجر به مرگ کلئوپاترا شد از سلسله وقایعی در دوردست، از جمله ترور ژولیوس سزار در رم سرچشمه میگرفت. مرگ ملکه در پی فتح مصر توسط روم پایان سلسله بطلمیوس - خاندان سلطنتی یونانی مقدونی که ۲۷۵ سال بر مصر فرمانروایی کرده بود، بود.
اعضای خاندان بطلمیوس، حکمرانان مصر، اغلب برای حفظ خلوص خط خون خود در خانواده ازدواج میکردند و کلئوپاترا قرار بود با برادران خود ازدواج کند؛ اما او به روابط با اعضای خانواده بسنده نکرد و یکی از عشاق او ژولیوس سزار بود.
پس از ترور سزار در سال ۴۴ قبل از میلاد، پسرخوانده او اکتاویان، نبرد قدرت برای رهبری روم را علیه مارک آنتونی، یکی از متحدان نزدیک سزار، آغاز کرد.
کلئوپاترا در سال ۴۱ پیش از میلاد توسط مارک آنتونی به تارسوس (در ترکیه امروزی) احضار شد و آنتونی و کلئوپاترا بهزودی متحد و عاشق یکدیگر شدند.
این امر سرانجام به نفع اوکتاویان شد زیرا او توانست سنای روم را متقاعد کند که آنتونی یک خیانتکار و تحت تأثیر «یک اغواکننده حیلهگر» است و در سال ۳۲ پیش از میلاد روم علیه کلئوپاترا اعلام جنگ کرد.
این درگیری منجر به شکست نیروهای آنتونی و کلئوپاترا شد و این زوج مجبور به فرار به مصر شدند و در نهایت در اسکندریه پناه گرفتند.
سال بعد اکتاویان شهر را محاصره کرد و آنتونی تسلیم شد و به سنت رومی با انداختن خود به روی شمشیر خودکشی کرد.
اوکتاویان به کلئوپاترا گفت که او را به رم میبرند و بهعنوان غنیمت جنگی در خیابانها میچرخانند. به نظر میرسد چشمانداز چنین تحقیری برای ملکه غیرقابلتحمل بود و بنابراین در ۱۰ اوت سال ۳۰ پیش از میلاد، ملبس به لباس شاهانه و بر روی نیمکت طلایی تکیه زده و دستور داد که یک عدد مار کبرای مصری را برای او، پنهانشده در سبدی از انجیر، بیاورند.
برای مصریها مار کبرا نمادی از پادشاهی الهی بود و کلئوپاترا معتقد بود که اگر با نیش مار کبرا بمیرد، جاودانه میشود.
بااینحال تعدادی از مورخان در مورد شیوه مرگ ملکه شک دارند و معتقدند که او از پماد سمی یا یک ویال سم (شیشه کوچک مخصوص نگهداری مایعات) برای خودکشی استفاده کرده است یا اینکه به دستور اکتاویان به قتل رسید.
حتی اگر تمام داستانهایی که درباره زندگی او، از ورود مخفیانهاش به قصر سزار، پیچیده در قالی گرفته تا نوشیدن مروارید حلشده در سرکه، یا اغواگری زنانهاش هم دروغ باشد، این واقعیت را در زندگی او نمیتوان نادیده گرفته که درزمانی که زنها در مصر حتی اجازه نداشتند بهتنهایی فرمانروایی کنند او باسیاست ورزیهایش دو بار توانست تا نزدیکی فرمانروای روم شدن پیش برود.